نام رمان :رمان اریکا
به قلم :نادیا و هیوا بهرامی
حجم رمان : ۸.۵۱ مگابایت پی دی اف
خلاصه ی از داستان رمان:
داستان درباره ی دختری به اسم اریکاس که از خونه فرار میکنه و راهی مسیری میشه که پایانش رو نمیدونه که در همون ابتدا مزاحمت سه پسر باعث میشه که….
صفحه ی اول رمان:
پاهای ناتوانش را روی زمین می کشید و سعی می
کرد قدم هایش را بلند تر بردارد. تمام ِ طول ِ خیابان ِ عریض و تاریک را طی
کرده بود و ساق های ِ استخوانی اش دیگر توانی برای دویدن نداشت. سینه اش
می سوخت و نفس کشیدن برایش دشوار بود. همان اول که از خانه بیرون زد، احساس
کرد کسی تعقیبش می کند و حالا گیر چند پسر افتاده بود و نمی دانست در این
خیابان وسیع و خالی از سکنه چه کند؟
در این میان مزاحمان دست بردار
نبودند و با حرف های چندش آورشان او را می آزردند. سه پسر که در ماشین خود
با هر قدم به دنبالش می آمدند. اریکا به ناگاه تعادلش را از دست داد و روی
زمین آسفالت ولو شد. برای اینکه با صورت روی زمین نیفتد، کف ِ هر دو دستش
را مانع از برخورد با کف ِ آسفالت قرار داد. با سوزشی که کف دست هایش احساس
کرد ناله ی خفیفی سر داد و سعی کرد هر چه سریع تر خود را جمع و جور کند.