دانلود رمان ابریشم و عشق (جاوا ،آندروید،تبلت و pdf)
نویسنده:فاطمه ایمانی(لیلین)
ساخت :فرزانه
ته دلم لرزید.این اولین باری بود که اسممو بدون هیچ پیشوند وپسوندی اینطور صمیمی صدا می زد.
منتظر ومشتاق بهش چشم دوختم.
با کمی مکث نگاهشو ازم گرفت وسرشو پایین انداخت.
_ای کاش می شد یه جوری این محبتتو جبران می کردم.
با خنده گفتم:پس بازش کن.
چشماش از تعجب گرد شد.
_چیو؟
_مگه نمی خوای جبران کنی؟
تو صورتم مات شده بود.
_خب چرا...اما متوجه منظورت نمی شم.
موهای بافته شده شو کشیدم جلو.
_اینو می گم...بازش کن.
حرکتی نکرد.انگار هنوزم تو بهت بود.باید براش توضیح می دادم.
_من عاشق اینام.دوست دارم باز باشه...می شه فقط یه بار اینکارو برام بکنی؟
یه لبخند محو کنج لبش نشست وبا کمی مکث مشغول باز کردن بافت موهاش شد.
تو تموم اون لحظات با بی صبری بهش خیره بودم.دلم می خواست هرچه زودتر اونو با
موهای پریشون ببینم.