دانلود رمان چیزهایی هم هست(جاوا ،آندروید،تبلت و pdf)
نویسنده:safa9443
ساخت:فرزانه
نویسنده:safa9443
ساخت:فرزانه
نویسنده: امیدوار
ساخت و ارسال :فرزانه
نویسنده :فتانه حاج سید جوادی
گرد اورنده و ارسال :فرزانه
نویسنده :هما پور اصفهانی
بخشی از رمان تقاص
با چشمایی که خمارتر شده بود و صدایی گرفته سرشو جلو اورد، تو چند سانتی متری صورتم توقف کرد و گفت:
تو کیستی که من اینگونه بی تو بی تابم
شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم
تو چیستی که من از موج هر تبسم تو
بسان قایق، سرگشته، روی گردابم